سرمقاله جوان/ «وحدت» پادزهر «تفرقه بینداز و حکومت کن»
روزنامه جوان/ « «وحدت» پادزهر «تفرقه بینداز و حکومت کن» » عنوان یادداشت در روزنامه جوان به قلم حمیدرضا شاهنظری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در جنگ جهانی اول حکومت عثمانی با سرزمینی بزرگ در خاورمیانه و جمعیتی زیاد و ارتشی بزرگ و امکانات مادی و منابع طبیعی فراوان یکی از مزاحمان بسط سلطه استعماری دولت انگلیس بود و در آن زمان انگلیسیها در اروپا وضعیت مساعدی نداشتند و از طرفی توان جنگ با عثمانیها را نیز نداشتند. اینجا بود که سیاست معروف «تفرقه بینداز و حکومت کن» انگلیسیها به کمکشان آمد و توانستند با نفوذ دادن یکی از خبرهترین مأموران اطلاعاتی خود به نام «توماس ادوارد لورنس» نزد «شریف حسین» حاکم حجاز که بخش وسیعی از اراضی عربی امپراتوری عثمانی را تحت حاکمیت داشت فرستاده و زمینه ایجاد انشقاق و تفرقه را ایجاد کرده و در نهایت با تجزیه امپراتوری عثمانی توانستند یک دشمن بزرگ، قوی و مستقل را به چند دوست کوچک تحت سلطه تبدیل نمایند!
به جرئت میتوان گفت کلیدیترین راهبرد دولتهای استعماری غرب برای استیلا بر ملتها و از بین بردن حکومتهای بزرگ مزاحم، راهبرد «ایجاد تفرقه برای تجزیه کشورها» بوده است که در عبارت «تفرقه بینداز و حکومت کن» مشهور شده و البته انگلیسیها در انجام آن تجربه، مهارت و شهرت زیادی دارند. این استراتژی در طول تاریخ همواره مدنظر قدرتهای استعمارگر، به خصوص استعمارگران حوزه انگلوساکسون که انگلیس و امریکا دو نمود بارز امروزی آن هستند و در دوره معاصر نیز با جدیدترین روشها و خلاقانهترین شیوهها مورد استفاده جدی آنان بوده است. اساس این راهبرد قدیمی، ولی کارساز، بر این است که وقتی نمیتوانی یک قدرت قوی و یک ملت بزرگ متمرکز را شکست دهی و تحت سلطه درآوری، آن را با ایجاد تفرقه و شکاف به ملتها و کشورهای کوچک تجزیه کن تا به راحتی تحت سلطه تو درآیند.
در این استراتژی برای رسیدن به هدف تعمیق اختلاف و شکاف برای رسیدن به هدف تجزیه از هر شیوه و ابزاری که کارساز است میتوان استفاده کرد. از شیوههای قدیمی، چون برچسبزنی، شایعهسازی، نفرتافکنی تا ابزارهای نوینی، چون شبکههای اجتماعی و رسانههای نوینی که با سلب قدرت تفکر از افراد، انگارههای مدنظر استعمارگران را در سطحیترین لایههای شناخت بشری به عنوان حقیقت و واقعیت غالب میکنند. در این استراتژی لازم نیست که حتماً طرفین اختلاف از قدرت برابر برخوردار باشند. همین که بخشی ولو کوچک از یک جامعه خود را در مقابل بخش دیگر قرار دهد ابزار مناسبی برای ایجاد شکاف در آن جامعه ایجاد شده است.
بعد از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، بهرغم همه فشارها از جنس جنگ و فتنه و تحریم در پناه وحدت و استقلال، ایران توانسته به پیشرفتهای بزرگی نائل آمده و در عرصههای مختلف قدرت ملی به دستاوردهای بزرگی برسد و در آستانه یک جهش بزرگ تاریخی قرار بگیرد. ایران امروز کشوری است که با اراده آهنین خود و با کمک به ملتهای منطقه، توانسته توطئه دهها کشور غربی و عربی برای تحت سلطه درآوردن سوریه را ناکام گذاشته و عراق را از چنگال جریان استعمارساخته تکفیری بیرون بکشد. ایران بعد از انقلاب اسلامی سیاستی کاملاً مستقل در پیش گرفته و کشوری که یک زمانی ژاندارم منافع امریکا در منطقه بود امروز به جایگاهی رسیده که علاوه بر به شکست کشاندن توطئههای غرب و امریکا در منطقه غرب آسیا به یکی از پیشرانهای تغییر نظم جهانی مبتنی بر نظم امریکایی تبدیل شده است. امریکا طی دو دهه گذشته تمام تلاش خود را کرده است تا با کمک متحدان و دستنشاندگان خود سیاست قدیمی پدران آنگلوساکسون خود مبتنی بر «تفرقه بینداز حکومت کن» را در منطقه غرب آسیا اجرا کرده و با تجزیه کشورهای این منطقه بتواند این منطقه بسیار مهم و راهبردی را تحت سلطه کامل خود درآورد. پروژههایی موسوم به «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» که بخشی از برنامهای بزرگتر به نام «طرح یک قرن جدید امریکایی» در همین راستا طراحی و مورد اجرا قرار گرفتند که شکست مفتضحانهای خوردند.
امروز نیز مؤثرترین حربه دشمنان ملتهای منطقه و انقلاب اسلامی ایجاد تفرقه و شکاف برای تضعیف ملتها و تجزیه کشورهای منطقه است. برای این منظور نیز تلاش میشود تا با شناسایی موارد تفاوتها و اختلافات به عمیقتر نمودن آن پرداخته و یک تفاوت یا اختلاف عادی و طبیعی را به سطح تقابل، تضاد و دشمنی بکشانند یا به ایجاد تضادهایی غیرواقعی بپردازند. این موارد میتواند شامل اختلافات دینی و مذهبی و تفاوتهای قومی و فرهنگی بین اعضای یک ملت یا بین ملتهای همسایه باشد. پادزهر ویروس «اختلاف» و «انشقاق» را باید «وحدت» دانست. «وحدت» رمز موفقیت هر جامعهای برای عبور از مشکلات و غلبه بر حیلهها و توطئههای دشمنان است. به همین دلیل است که بنیانگذار انقلاب اسلامی هفتهای را به عنوان هفته وحدت نامگذاری کرده است. البته وجه تسمیه این نامگذاری به دلیل تأکید بر برادری بین مسلمانان و دوری از توطئههای دشمنان اسلام برای ایجاد اختلاف بین مذاهب اسلامی و بین شیعه و سنی بوده است، ولی کارکرد و ضرورت اصل «وحدت» برای ایران امروز صرف وحدت بین مسلمانان و بین مذاهب اسلامی نیست. امروز تیغ تفرقه و شکاف اجتماعی بین ملت ایران توسط دشمنان این آب و خاک صیقل داده و تیز شده است. این تفرقه با صحنهگردانی بازیگران مختلف و در موضوعات متنوع در جریان است. از تلاشها برای ایجاد شکاف و انشقاق در موضوعات فرهنگی تا تلاشها برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی. از تلاش برای ایجاد نفرت میان قومیتها تا تلاش برای ایجاد نفرت بین اقشار مختلف جامعه. امروز جمهوری اسلامی ایران که ثمره مجاهدتهای میلیونها نفر از زنان و مردان این سرزمین است توانسته به نتایج درخشانی دست پیدا کند و روزگار غیبت ایران در معادلات منطقهای و جهانی به پایان رسیده است و با قدرتآفرینی انجام شده توسط ملت ایران، بهرغم همه مشکلات و مسائلی که با فشار دشمنان و برخی کمکاریها وجود دارد، ایران اسلامی در آستانه یک جهش استراتژیک قرار دارد. شاید ما ایرانیان که در بطن این کشور قرار داریم و در بطن فشارهایی که هر روز تحمل میکنیم و در معرض بمباران پیامهای سیاه و پمپاژ یأس و ناامیدی هستیم به خوبی نتوانیم این واقعیت را درک کنیم، ولی این حقیقت که ایران امروز در تراز یک قدرت بزرگ جهانی درآمده و شعاع اثرگذاریاش در معادلات جهانی از منطقه غرب آسیا فراتر رفته برای دشمنان و دوستان ایران کاملاً روشن و آشکار است و همین موضوع راز آخرین و قدرتمندترین تلاشها برای ایجاد تفرقه در صفوف مردم ایران است و همین حقیقت مبین این است که جمهوری اسلامی بدیل ندارد و بدیل آن، فروپاشی و تجزیه کشور ایران است. «وحدت و همدلی» تنها راه عزت یافتن کشورهای منطقه و مسلمانان و ملت ایران است. «حجاب» یا هر بحث فرهنگی و اجتماعی، بحثی در درون خانواده بزرگ ایران است و هیچ ارتباطی به دولتهای مستکبر سلطهگر و دشمن ملت ایران ندارد و البته آنها هم برای رضای خدا میلیاردها دلار هزینه نمیکنند تا مردم ایران را به سعادت برسانند بلکه روشن است که اهداف شوم خود را در تجزیه و فروپاشی و سلطه بر مردم ایران دارند. «وحدت» را پاس بداریم و از تفرقه و بازی در زمین دشمن دوری کنیم؛ برای آینده درخشان ایران و برای پاسداشت، حفظ و توسعه میراث پدران و مادران این سرزمین و برای آینده روشن فرزندان ایران.